سریال Squid Game از Netflix توانسته در سراسر جهان محبوب شود. این سریال فقط به خاطر بازیهای مرگبارش مشهور نیست، بلکه دیالوگهای تاثیرگذار هم نقش مهمی در موفقیت آن دارند. از جمله جملههای Oh Il-nam درباره دوستی و جملات Salesman که به طبیعت انسان اشاره دارند، همه شخصیتهای این سریال، چه قدیمی و چه جدید، اثر خاصی بر بینندگان گذاشتهاند.
در طول دو فصل سریال Squid Game، جملههای زیادی گفته شده که به خاطر معنای خاصشان توجه بینندگان را جلب کردهاند. در ادامه، تعدادی از بهترین نقلقولهای این سریال آورده شده است.
این مطلب شامل این موارد است:
Toggle8 تا از بهترین جملات سریال “Squid Game”
«چون هیچ راهی وجود ندارد که تماشای آن سرگرمکنندهتر از تجربه کردنش توسط خودتان باشد.»
بازیکن 001: Oh Il-nam
فصل: 1
قسمت: 9
در پایان فصل اول، طرفداران متوجه شدند که Oh Il-nam میزبان بازیهای مرگبار بوده است. او که به تومور مغزی پیشرفتهای مبتلا شده بود، به Front Man اعتراف کرد که بیشتر از تماشای بازیها، دوست داشت آنها را به عنوان بازیکن تجربه کند. او میخواست دوباره احساس زنده بودن کند و تمام احساسات را برای آخرین بار تجربه کند: ترس، اضطراب و هیجان.
وقتی او به جمع بازیکنان میپیوندد، همه چالشها و ضعفهای شرکتکنندگان ناامید دیگر را درک میکند. در لحظات پایانی زندگیاش، او از بازیکن 456 درخواست میکند که او را ملاقات کند و هویت واقعی خود را فاش کند.
«باران خوب میداند که چه زمانی باید ببارد.»
VIP مخفی
فصل: 1
قسمت: 9
جمله «باران خوب میداند که چه زمانی باید ببارد» توسط یکی از VIPهای ثروتمند در صحنه پایانی فصل اول گفته میشود. باران درست قبل از بازی مرگبار آخر شروع به باریدن میکند. به طور فرضی، VIP قصد داشته است بگوید که زمانبندی در همه چیز اهمیت دارد.
این جمله در صحنهای استفاده میشود که دو دوست دوران کودکی، Gi-hun (بازیکن 456) و Sang-woo (بازیکن 218)، برای به دست آوردن جایزه نقدی عظیم با یکدیگر مبارزه میکنند.
«فقط میتوانی یکی را داشته باشی. نان یا بلیط قرعهکشی.»
Salesman/Recruiter
فصل: 2
قسمت: 1
Recruiter یکی از شوکهکنندهترین صحنهها را در فصل 2 سریال Squid Game به نمایش میگذارد. در ابتدای قسمت «نان و قرعهکشی»، او میخواهد طبیعت انسانها را آزمایش کند. او به پارکی میرود که اطرافش پر از افراد بیخانمان است و از آنها میخواهد که بین یک تکه نان یا فرصتی برای بردن پول از یک بلیط قرعهکشی انتخاب کنند. آنها باید تنها یکی را انتخاب کنند. Recruiter از انتخابهای آنها ناامید میشود و تایید میکند که مردم حریص هستند.
از روی ناامیدی، او در وسط پارک میایستد و همه نانها را خرد میکند در حالی که بیخانمانها تماشا میکنند. وقتی آنها سعی میکنند به او نزدیک شوند و درخواست غذا کنند، او به یادآوری میکند که خودشان بازی با شانس را به غذا ترجیح دادهاند.
«میدانم که سخت است به یک مادر بگویی فرزندش را فراموش کند، اما واقعاً باید این کار را بکنی.»
The Broker به Shooter Girl
فصل: 2
قسمت: 2
در ابتدای فصل دوم سریال Squid Game، بینندگان با No-Eul آشنا میشوند. او یک سرباز سابق کره شمالی است که افسر خود را شلیک کرده و بدون فرزند یک سالهاش به سمت جنوب فرار کرده است. او شروع به کار در یک پارک تفریحی کرهای میکند و در نهایت به عنوان دختر تیرانداز در بازیهای مرگبار ظاهر میشود.
او از دلال درخواست میکند تا به او کمک کند تا فرزندش را پیدا کند و برای جستجو آخرین بار مبلغ زیادی پول پیشنهاد میدهد. با وجود پیشنهاد، دلال این درخواست را رد میکند و میگوید هیچ کاری از دستش برنمیآید و یک کودک یک ساله بدون والدین نمیتواند زنده بماند.
«آنها مردانی هستند که میخواهند زن شوند.»
بازیکن 007 درباره بازیکن 120 گفت.
فصل: 2
قسمت: 3
برای اولین بار، سریال Squid Game از Netflix اولین نمایندگی ترنسجندر را در بازیها به نمایش میگذارد. Cho Hyun-ju، بازیکن 120، یک سرباز سابق نیروهای ویژه است که وارد بازیهای مرگبار میشود تا پول کافی برای اتمام فرایند تغییر جنسیت خود در تایلند به دست آورد. در طول تجربهاش، او از سوی والدین و دوستانش قضاوت شده است و در بازیها نیز توسط یک زن مسن که نظرات خاص خود را دارد (اما مهربان) قضاوت میشود: Jang Geum-ja، بازیکن 149.
زن مسن بیاحترامی نمیکند، بلکه او ناآگاه است. پسر او، بازیکن 007، معنای ترنسجندر را برایش توضیح میدهد. در طول بازیها، Geum-ja رابطهای قوی با بازیکن ترنس برقرار میکند و به او انگیزه و حمایت بیقید و شرط میدهد.
«فکر میکنی میتوانی بازی را با یک تفنگ متوقف کنی؟»
Frontman به بازیکن 456
فصل: 2
قسمت: 2
در ابتدای فصل دوم سریال Squid Game، بینندگان میبینند که Gi-hun وارد هواپیما نمیشود وقتی که فروشنده مردم را برای جدیدترین دور بازیهای مرگبار جذب میکند. تحت تأثیر انتقام، Gi-hun (بازیکن 456) مصمم است که بازیهای مرگبار را یکبار برای همیشه به پایان برساند. او در نهایت فرصتی برای ملاقات با Frontman پیدا میکند، که از طریق یک قلک طلایی در داخل یک ماشین با او ارتباط برقرار میکند.
Frontman به بازیکن سابق یادآوری میکند که بازی فقط به این دلیل وجود دارد که همه به طور داوطلبانه به آن پیوستهاند. عصبانی، بازیکن 456 تفنگی به سمت قلک نشانه میگیرد، و در پاسخ میشنود: «فکر میکنی میتوانی بازیها را با یک تفنگ متوقف کنی؟» ناامید، از او درخواست میکند که دوباره در بازی قرار گیرد. دود ماشین را پر میکند و وقتی دوباره چشمانش را باز میکند، خود را در خوابگاه میبیند و در میان 455 بازیکن دیگر محاصره شده است.
«ما در این زمانه به ندرت میتوانیم ستارهها را ببینیم.»
بازیکن 001: Oh Il-nam
فصل: 1
قسمت: 3
در قسمت «مرد با چتر» از فصل 1، بازیکنان با یکی از سختترین بازیها روبهرو میشوند: Dalgona. چهار نماد برای انتخاب وجود دارد: دایره، مثلث، ستاره و چتر. در حالی که همه در حال بحث درباره بهترین انتخاب استراتژیک و معنی آن هستند، Oh Il-nam (بازیکن 001) به دلایل مهربانانه، ستاره را انتخاب میکند. او میگوید که مردم به ندرت ستارهها را در دنیایی که همیشه شلوغ است میبینند.
در طول چالش، Oh Il-nam با نگرش مثبت خود ادامه میدهد و در نهایت به مرحله بعدی بازی میرود.
«ما گانبو نیستیم؟ ما یک قول انگشتی دادیم که گانبو همدیگه باشیم.»
بازیکن 001 به بازیکن 456
فصل: 1
قسمت: 6
در یکی از آخرین صحنههای فصل 1 سریال Squid Game، Gi-hun (بازیکن 456) و Oh Il-nam (بازیکن 001) در برابر هم قرار میگیرند در یکی از بازیهای مرگبار: بازی گویها. آنها از ابتدای بازی با هم بودهاند. در پایان بازی گویها، Oh Il-nam فاش میکند که میداند توسط بازیکن 456 فریب خورده است، اما مشکلی ندارد. به خاطر Gi-hun، پیرمرد دوباره توانسته است لذت ببرد.
این یکی از احساسیترین صحنههای کل سریال است، جایی که Oh Il-nam میگوید: «ما گانبو نیستیم؟ ما یک قول انگشتی دادیم که گانبو همدیگه باشیم.» گانبو یک عبارت کرهای برای «دوست قدیمی و نزدیک» است.